به نام پروردگار

رازهایی که در فیلم راز گفته نشد

اگر راز مهمی را که در این متن خواهم گفت ندانید و به کار نبرید ، به تدریج نتایجی که از قانون جذب می گیرید آن قدر نصفه و نیمه و ناامید کننده خواهد شد که نهایتاً کل آن را فراموش خواهید کرد؛ در حالیکه فقط چند قدم تا کشف راز حقیقی فاصله داشته اید ...

به نظر شما اگر فقط کارکردن با دنده ی ماشین را بدانید، می توانید ماشین را برانید؟

یا اگر فقط پدال گاز را بشناسید ولی ندانید که چگونه درست از فرمان استفاده کنید؟

واگر تمام این اصول رانندگی را در یک کتاب خوانده باشید ولی هرگز پشت رُل ماشین ننشسته باشید ... آیا قادر به رانندگی خواهید بود؟

من که حاضر نیستم به راننده ی این چنینی اعتماد کنم و سوار ماشین او شوم . چون اگر حتی بتواند مرا کمی جلو برد ، حتی چند متر ... می دانم که قبل از رسیدن به مقصد من ، کنترل ماشین را از دست خواهد داد و ... و من هم بیمه عمر ندارم!

چرا این مثال را زدم؟

چون می دانم که شما فیلم راز را دیده و یا از دوستانتان درباره اش شنیده اید ، و احتمالاً آن را به کار هم برده باشید .

من نمی دانم چند بار در گذشته از آن استفاده کرده اید اما می دانم که به احتمال زیاد مدت هاست آن را رها کرده اید .

اما چه چیزی باعث شده که کم کم آن را به فراموشی بسپارید ؟

یادتان می آید زمانی که برای اولین بار فیلمش را دیده بودید ، چقدر انرژی مثبت و قدرتمند در درون خود حس می کردید ؟ تقریباً تمام حرف های گویندگان آن منطقی و آسان به نظرمی رسید . و از طرفی دیگر اگر چند تا آدم حسابی به آن ایمان داشتند و توسط آن به اوج موفقیت رسیده بودند شما هم باید بتوانید ، مگر نه ؟

می خواهم داستانی برایتان تعریف کنم . ماجرای زندگی خودم را و این که چرا قانون جذب را رها کردم . حدس می زنم که شما نیز تجربه ای مشابه من را داشته اید :

من با قانون جذب ، سال ها پیشتر از دیدن فیلم راز آشنا شدم . در فرصتی دیگر بیشتر درباره ی آن حرف خواهم زد ولی آنچه که می خواهم بگویم این است که پس از یاد گرفتن آن زندگی من به طور کامل دگرگون شد .

من تبدیل به محبوترین و مشهور ترین شاگرد مدرسه شده بودم . انرژی مثبت به طور 24 ساعته از من ساطع می شد و همه را به سمت من جذب می کرد !

با این که شاگردی معمولی بودم ، اما به اندازه نیازم پول داشتم ، کتاب ها و تفریحات مورد علاقه خودم را و همچنین انسان های بزرگی که در حلقه ی دوستانم باشند .

به نظر می آمد که قدرت شکست ناپذیری پیدا کرده بودم و دست به هر کاری که می زدم قانون جذب برایم با سرعت باورنکردنی کار می کرد .

اما این وضعیت همیشه دوام پیدا نکرد ... در کنکور از رشته مورد علاقه ام پذیرفته شدم و پا به دانشگاه گذاشتم و بعد همه چیز یک دفعه خراب شد !

من عاشق شدم !

بله ... البته نمی دانم شما زمانیکه 18 ساله بودید برای اولین بار عاشق شده بودید یا قبل از آن اما امیدوارم که من تنها آدم روی زمین نباشم که دل دارد ... و خوب دل هم گاهی اوقات عاشق می شود !

اما من خیالم راحت بود ! چون فرمول را بلد بودم و می دانستم که چگونه باید عشقم را به دست بیاورم .

پس با تمام ظرفیت از قدرت تجسم خود شروع به استفاده کردم تا قانون جذب را به کار بیندازم .

هر روز با کائنات حرف می زدم تا به هدفم برسم ... یعنی کسی که دوستش  داشتم نیز مرا دوست بدارد ... یا حداقل گوشه ی چشمی هم به ما داشته باشد !

اما متاسفانه تنها اتفاقی که می افتاد این بود که هر چقدر من بیشتر از قانون جذب برای رسیدن به عشقم استفاده می کردم ، در دنیای واقعیت ، وی با سرعت بیشتری از من فرار می کرد .

این اصلاً برایم باور کردنی نبود .

اما من فکر نمی کردم که کار اشتباهی دارم انجام می دهم ، بلکه به خود می گفتم که شاید هنوز به اندازه کافی روی رسیدن به هدفم تمرکز نکردم . پس با انرژی بیشتری روی هدفم تمرکز می کردم .

اما نتیجه این شد که حتی پس از مدتی ، همین کسی که درباره اش صحبت کردم جواب سلام من را هم نمی داد و به محض دیدن من راهش را کج می کرد !

وضعیت خیلی بدی بود و عمیقاً سردگم شده بودم . چون مشکل من فقط نرسیدن به هدفم نبود ، بلکه احساس می کردم که "تحقیر" شده ام . اگر تا به حال مشابه این قضیه برایتان اتفاق افتاده سرتان را تکان دهید .

نمی خواهم این متن را تبدیل به یک غمنامه ی عشقی بکنم ... اما واقعیت دارد . فقط می خواستم بدانید که پس از مدت ها نتیجه گرفتن از قانون جذب و اصول گفته شده در فیلم راز ، من آن را رها کردم . اما چرا این مشکل  بوجود می آید ؟

من پس از سال ها مطالعه درباره ی شیوه ی فکر کردن انسان به این نتیجه رسیده ام که ما همیشه به دنبال فرمولی هستیم که همیشه جواب دهد ... نه اکثر اوقات ... بلکه همیشه و هر چقدر هم که در ظاهر به احتمالات و قطعی نبودن دنیا معتقد باشیم ، در عمل همیشه به دنبال فرمول قطعی هستیم ... و زمانی هم که یک فرمول قطعی پیدا کنیم ، تقریباً غیر ممکن است که آن را رها کنیم و کاملاً به آن می چسبیم .

این خصوصیت بیولوژیک ماست که در طول سال ها شکل گرفته و باعث بقای ما شده است .

اگر ما راه حلی پیدا کنیم که فقط 99% اوقات جواب دهد ، این یعنی اینکه 1% احتمال شکست وجود دارد ، و در گذشته ای نه چندان دور این 1% می توانست به معنای "مرگ" باشد .

هرچند امروزه احتمال "مرگ" آن قدرها جدی نیست ، ولی به هر حال احساس درد و رنجش حاصل از شکست قابل تحمل نیست .

در نتیجه بزرگترین قاتل اعتماد به نفس "احساس سردرگمی" است . یعنی زمانی که نتایج نصفه ونیمه از چیزی بگیریم . زمانیکه تکنیک فیلم راز در مورد رسیدن به ثروت کمک مان کند ، اما در مورد عشق قلبمان را تکه تکه شده روی کف دستمان قرار دهد .

مغز ما از نتایج نصفه و نیمه بدش می آید . مغز ما نتایج نسبتاً مثبت را همان نتایج "اثبات نشده" و "غیر قابل اعتماد" تفسیر می کند .

پس اگر شما نتوانید از قانون جذب به طور 100%  نتیجه بگیرید ، به احتمال زیاد خیلی زود آن را رها خواهید کرد ... البته اگر تا همین الان رها نکرده باشید .

و پس از سال ها تحقیق و تجربه من آمده ام به شما بگویم که شما می توانید کاری کنید که قانون جذب 100% اوقات جواب دهد . اگر من توانستم ... شما نیز می توانید .

اما چرا قانون جذب برای شما 100% تا به حال جواب نداده ؟

پاسخ ساده من این است : برای اینکه شما 100% آن را یاد نگرفته اید .

به عبارت دیگر شما هنوز همه چیز را درباره ی آن نمی دانید .

مثالی که در ابتدا زدم را به خاطر دارید ؟ راننده ای که فقط پدال گاز را می شناسد اما نمی داند که فرمان را باید چگونه بچرخاند ؟

تا زمانی که شما مهارت کامل در کنترل فرمان نداشته باشید ، به هیچ جایی نخواهید رسید ، چون فقط گاز دادن را بلد هستید ، و این اتفاقی است که اکنون برای شما رخ داده .

شما حرکتی در درون خود احساس می کنید ، اما نمی دانید که مقصد این حرکت کجاست ؟

و یادتان باشد که نتایج نصفه و نیمه یعنی سردرگمی بیشتر ... یعنی نتیجه ی منفی ... یعنی شکست .

و این همان رازی است که من در این نوشته ها درباره اش صحبت خواهم کرد . البته اگر برای گرفتن نتایج خیلی عجله دارید توصیه می کنم این لینک را ببینید :

http://www.ravanam.com/raz/order/

عنوان این متن بود "رازی که در فیلم راز فاش نشد" اما درست این بود که بگویم رازهایی  که در فیلم راز فاش نشد ! و من در این مجموعه نوشته ها به تدریج این رازهای جدید را برملا خواهم کرد ... تمام آن چیز هایی که در فیلم یا کتاب راز گفته نشده ... چون اگر گفته شده بود که شما دیگر نیازی به خواندن این خبرنامه نداشتید , داشتید ؟

اولین چیزی که درباره ی فیلم راز باید بدانید این است که یک محصول سینمایی است و هر محصول سینمایی در درجه ی اول یک هدف را دنبال می کند : "سرگرم کردن مخاطب"

البته این بدان معنا نیست که یک فیلم سینمایی نمی تواند آموزنده باشد . منتهی اولین هدف آن جذب مخاطب و سرگرم کردن وی است .

و فیلم راز در این کار خیلی موفق عمل کرد . سازندگان این فیلم توانستند یک ایده ی مهم را که تا پیش از این فلاسفه ، عرفا و آدم های نخبه فقط درک می کردند به شکلی ساده به تصویر بکشند . طوری که همه آن را بفهمند و فکر کنند که از عهده ی انجامش بر می آیند .

و این یکی از اصول بازاریابی موفق است : سهل الوصول نشان دادن نیاز مشتری .

>>> مثال: "رژیم لاغری فوری فقط در 3 روز!"

کیست که نخواهد 3 روزه لاغر شود ؟ البته مگر این که بدانید این رژیم غذایی 3 روزه بلایی سر بدن شما خواهد آورد که حداقل تا 3 سال دیگر لاغر شدنتان به تاخیر بیفتد و سوخت وساز بدن را به طور کامل مختل کند .

در ضمن اگر شما نیز به دنبال راه حلی دائمی برای لاغری (اما مسلما در بیش از 3 روز)

هستید، توصیه می کنم این دوره ی آموزشی را ببینید .

برگردیم به بحث اصلی خودمان ... فیلم راز قطعاً منبع کاملی برای یادگیری قانون جذب و ظرافت های فنی آن نیست . اساساً یک فیلم کوتاه سینمایی جای این حرف ها نیست . هدف فیلم سرگرم کردن شماست ... با داستان ... با موسیقی ، جلوه های تصویری ویژه و ....

اما هدف نوشته های من سرگرم کردن شما نیست ! البته اگر شما آن را سرگرم کننده یافته اید خوشحالم ، ولی ما اینجا قصد داریم که پاچه های شلوار را بالا بزنیم  و پا در گل ولای بگذاریم .

ما اینجا آمده ایم تا رازی را یاد بگیریم که "همیشه" و "همه جا" بتوانیم از آن نتیجه بگیریم و قبل از آنکه بتوانید میوه ی این درخت را بچینید ، اول باید کمی به خودتان زحمت داده و آن را یاد بگیرید .

برای من اصلاً مهم نیست که کسی فکر کند نوشته های من طولانی است . اگر کسی حوصله ی خواندن نکات عمیق و آموزنده ی من را ندارد ، به احتمال زیاد در جایی اشتباه ورود کرده و باید با استفاده از لینک خروج در آخر متن خود را از خواندن این مطالب خارج کند و به دنبال راهی دیگر باشد ... مثل همان "رژیم لاغری فوری در 3 روز!"

وقت ما برای امروز به پایان رسیده ولی فردا دوباره باز خواهم گشت و بخش دیگری از رازهای فاش نشده در فیلم راز برملا خواهم کرد .

پس تا فردا

مهدی خردمند

هیپنوتراپیست

www.ravanam.com/raz/order/